کارموند: لیفان X50 همان طور که گفته شده دومین خودروی تولید شده از سری X لیفان است که خودش آنها را کراس آور می داند! X50 این افتخار را دارد که هشتمین مدل تولید شده توسط لیفان باشد. (بدونه در نظر گرفتن فیس لیفتها) که این برای برندی که برخلاف پورشه قدمت ورودش به جرگه خودرو سازان به 10 سال پیش برمی گردد جای مباهات دارد!
می خواهم شما را به بررسی دومین کراسآور یک برند دعوت کنم، اشتباه نکنید! قصد ما بررسی ماکان از پورشه با قدمت 75 ساله نیست! بلکه می خواهیم پاسخی برای عطش دنیای خودروهای اسپرت ایتالیایی پیدا کنیم، جایی که سرجیو مارچیونه مدیر برند فراری تولید یک خودرو SUV از برند فراری را مشروط به شلیک کردن به سمت وی می داند! پیشنهاد ما به گروه فیات که مالک برند فراری است، استفاده از دیگر برند این گروه یعنی برند آلفارومئو است. چرا؟ چون این پاسخ قبلا به لطف دوستان چینی تولید شده!
لیفان X50 همان طور که گفته شده دومین خودروی تولید شده از سری X لیفان است که خودش آنها را کراس آور می داند! X50 این افتخار را دارد که هشتمین مدل تولید شده توسط لیفان باشد. (بدونه در نظر گرفتن فیس لیفتها) که این برای برندی که برخلاف پورشه قدمت ورودش به جرگه خودرو سازان به 10 سال پیش برمی گردد جای مباهات دارد!
هرچند ما در مقامی نیستیم که به گروه فیات پیشنهاد استفاده از کپی چینی محصولات خود را بدهیم و گروه فیات نیز قبل از ما به فکر پاسخگویی به عطش سوپر اسپرتهای کراس آور با خودروی مازراتی لوانته که قرار است امسال روی خط تولید برود، بوده است اما ما به بررسی لیفان X50 ادامه می دهیم.
البته این شباهت های ظاهری برای انواع مدلهای لیفان چیز عجیبی نیست، جایی که با عرضه دومین خودروی خود که مدل 320 بود اولین MINI چینی را ساخت و سپس با عرضه 620 این عملکرد را به توان 2 رساند و از 620 ترکیب بی ام دبلیو و کرولا را به دست آورد، اما به خاطر سابقه X60 انتظار نداشتیم که این روند در سری X لیفان به توان 3 برسد، ولی باز هم لیفان با عرضه این مدل یعنی X50 به ما ثابت کرد که از لیفان هیچ چیز بعید نیست!
کمی پایینتر و روی سپرها چیزی که جلب توجه میکند وجود دیلایتهای فابریک است (برخلاف اکثر محصولات تولید داخل) که البته به تبعیت از فرم کلی جلو دارای خطوط تیز است.
کم کم به سمت انتهای خودرو حرکت می کنیم، همانطور که میبینید زه گلگیر نیزبرای گرفتن ضربه های کوچک بخوبی تعبیه شده است. آینه بغل ها با وجود ظرافت و زیبایی ظاهری که دارند از دیدمناسبی برخوردار نیستند. ( البته با در نظر گرفتن کلاس خودرو)
دستگیره های درها بزرگ و خوش دست بوده ولی متاسفانه از کیفیت خوبی برخوردار نیستند.
اما دو خط اصلی که در وسط درهای عقب، نه هم دیگر را قطع میکنند و نه موازی با هم شده و فقط در این محل محو شده اند محلی است که به آخر خط برای خطوط تیز رسیده ایم و من بعد شاهد خطوط نرم و غیر منقطع خواهیم بود، به نظر می آید اگر بخواهیم نقص های طراحی این زیبای سردرگم را نام ببریم در ابتدا می توان به بی تکلیف بودن این دو خط اصلی که شانه های اصلی خودرو را به سبک کراس آورهای مدرن امروزی تشکیل داده اند و یکی از آنها از ابتدای گلگیر جلو شروع شده و دیگری ادامه خط چراغ های عقب است اشاره کرد سپس به فاصله زیاد خطوط روی هواكش اشاره کرد که برخلاف خطوط با فاصله کم جلو پنجره، باعث شده تا رادیاتور و اجزاء آن کاملا از پشت همان هواكش بزرگ مشخص باشد.
البته نباید از بار بند روی سقف غافل شد که فارغ از اینکه در همین حالت نیز می تواند پذیرای برد های اسکی و شاید حتی دوچرخه باشد ولی با نصب پکیجهای مخصوص بار بند های ریلی جهت استحکام بخشیدن به بار بند، می توان شاهد افزایش فضای قابل حمل در مسافرتها آن هم بدون خدشه وارد کردن به ظاهر خودرو بود که قطعا یک مزیت عالی نسبت به یک خودروی هاچ بک می باشد.
اکنون به انتهای خودرو رسیده ایم و همانطور که گفتیم به سبک آلفارومئو و خصوصا مدل جولیتا شاهد خطوط تماما نرم هستیم، چراغ های عقب هم به همراه فرم و ترکیب چینش LED های درون آن شاهد دیگری هستند بر این مدعا که لیفان شاید قصد داشته جسارت کرده و به آلفارومئو این درس را بدهد که چگونه خودروی هاچ بک خود را به کراس آور تبدیل کند!
البته ذکر شدن نام لیفان بر روی طلق چراغ های عقب شاید نتواند در تشخیص جولیتا نبودن X50 کمکی کند ولی حداقل نکته جذابی است!
حال درب صندوق عقب خودرو را باز می کنیم، صندوق عقب نسبت به ابعاد خودرو فضای مناسبی دارد و با توجه به تاشو بودن صندلی های ردیف عقب برای حمل بار آسوده خاطر خواهید بود.
با ورود به خودرو کم کم ترفند لیفان در مورد هاچ بک جلوه دادن خودرو رنگ می بازد و ما شاهد دید وسیعتری نسبت به هاچ بک ها هستیم که احساس تسلط بیشتری به ما می دهد، همینطور صندلی هایی که از برادر بزرگتر یعنی X60 به عاریه گرفته شده کمک بیشتری به این حس می کند.
پشت آمپر اسپرت و قرمز رنگ آن همخوانی کاملی با نور پس زمینه دیگر قطعات داخل کابین دارد اما اگر در شدت این رنگ کمی لطافت به خرج داده می شد و وظیفه این رنگ بیشتر به چراغ پشت این قطعه سپرده می شد تا در شب روشنایی این رنگ بیشتر به چشم بیاید و در روز نیز در حالی که نورهای پس زمینه دیگر کمتر دیده میشود، پشت آمپر با این رنگ خاص باعث توجه بیش از مورد نباشد بهتر بود. از جمله نشانگرهایی که به این رنگ آمیزی کمک کرده اند می توان به کامپیوتر سفری، سنسور حضور فرد بر روی صندلی ها جهت کارکرد ایربگ و همینطور حالتهای گیربکس اشاره کرد.
جلو داشبورد و ادوات داخلی از پلاستیک سخت بوده و رنگ تریم آن همانند رنگ صندلیهای چرمی اش مشکی است. علیرغم جنس نه چندان مرغوب قطعات کلی استفاده شده در کابین، مونتاژ آن عالی صورت گرفته و تقریبا بدون هرگونه صدای اضافی می باشد.
جهت قرارگیری اشیا و لوازم سرنشینان تعداد زیادی محفظه (در حدود 20 مکان) تعبیه شده است. با توجه به اینکه فلسفه طراحی این خودرو بهره بردند از حداکثر فضای داخلی در عین حداقل بودن فضای خارجی بوده و علیرغم ابعاد کوچک بدنه سعی شده فضای کابین جادار طراحی شود که از نظر ما خصوصا در فضای سرنشینان عقب این امر محقق نشده است.
برای تست جاده ای سویئچ را چرخانده تا با کمی مکث کوتاه و صدای زیر، پیشرانه به حرکت بیفتد. اگر انتظار دارید که لیفان در زمینه توانایی های حرکتی هم مانند برندهایی که از آنها در طراحی اقتباس کرده شما را به هیجان بیاورد سخت در اشتباه اید چون هدف لیفان در X50 پاسخگویی به بازار داخلی خودش نیز بوده که در آنجا به جای غرّش موتور همچون اژدها، خواستار آرامش حساب های بانکی به جهت پرداخت های کمتر در پمپ بنزین هستند!
اگر بخواهیم با جزئیات بیشتری این آرامش را شرح دهیم باید گفت که عملکرد CVT و ارتباط آن با موتور 1500 سی سی که گویا همان پیشرانه لیفان 520 (اولین خودروی تولید شده توسط لیفان) با چاشنی سیستم متغییر در زمان بندی سوپاپها یا VVT که لیفان پسوند i را احتمالا به خاطر هوشمند بودن به آن اضافه کرده است، به گونه ای است که شتاب گیری از حالت سکون با مکث صورت می گیرد و این مکث هر چه قدر که سرعت اولیه شما برای شتاب گیری بیشتر باشد کمتر دیده میشود، هرچند که با انتخاب حالت S از روی دسته گیربکس دور موتور بیشتر از حالت عادی قرار می گیرد اما در این حالت نیز نمی توان گفت که شتاب گیری در حد و اندازه نسخه دستی X50 می شود.
البته شاید یکی از عواملی که باعث شده شتاب گیری در این خودرو زیاد دلچسب نباشد نحوه عملکرد سرعت سنج دیجیتالی آن است، این قطعه به گونه ای اعداد در حال افزایش را نشان می دهد که گویا چند لحظه شتاب گیری متوقف می شود، اما قضیه این است که سرعت به روز رسانی سرعت آنی خودرو در نمایشگر کم می باشد و اگر نحوه نمایش عدد در حال افزایش در این سرعت سنج به صورت کاملا آنی بود (همانند آنچه در خودروهای مدرن می بینیم) و یا حداقل در کنار سرعت سنج دیجیتال از سرعت سنج آنالوگ هم
استفاده می شد شاید شتاب گیری دلچسب تر صورت می گرفت.
در عوض تعادل خودرو و کنترل آن در تمامی سرعت ها با توجه به کراس آور بودن و قیمت خودرو عالی است که دلیل آن هم ارتفاع کمتر نسبت به دیگر کراس آورها همینطور وجود فرمان برقی و مهمتر از آن سیستم کنترل پایداری به همراه مجموعه امنیتی ترمزها ی نسخه 9 بوش که شامل ABS و EBD و BA است.
Digimond.ir (فروشگاه دیجی موند):